بیا تو میبینی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

داستان

دکتر مارک استاد دانشگاه انگلیس است وی از آن دسته از استادانی است که هیچکس نمی تواند سر جلسه امتحان در کلاس وی تقلب کنند روزی سه تا شاگردان استاد برای گردش به خارج شهر می روند این در حالی بود که تنها ?روز برای امتحان مانده بود خلاصه شاگردان استاد برای تفریح رفتند و برای آن ها خیلی خوش گذشته بود یهو یکی از ان شاگردان یادش می افته که امروز امتحان دارند واین مسلئه را به دوستان خود بازگو کرد وبرای اینکه از امتحان نیافتند یه نقشه میکشند که به استاد بگند که در حال بازگشت از تفریح لاستیک ماشینشان پنچر شده است خلاصه بعد از یک هفته استادشان را میبینند و میگند که در حال برگشت از سفر لاستیک ماشینشان پنچر شد خلاصه به این طریق در خواست امتحان دوباره را می کنند و استادشان این کار را قبول می کند وهر کدوم از شاگردانش را وارد یک اتاق می کنه  وروی برگه امتحانی نوشته بود که( کدام لاستیک ماشینتان پنچر شده است؟)  

خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااحااااااااااااااااااااااافظ شمااااااااااااااا